۲٫ اگر مکان مطالعه شما کمى آشفته و به هم ریخته است، مرتب کردن آن را به نیم ساعت پس از مطالعه موکول کنید؛ زیرا در این صورت، در حین مرتب کردن اتاق، به مطالبى که مطالعه کرده اید، فکر خواهید کرد و زمان مفیدى را از دست نخواهید داد.
۳. گاهى اوقات از مکانهاى استثنایى و هیجان انگیز استفاده کنید تا مطلبى که مطالعه مىکنید، همراه آن خاطره در ذهن شما ماندگار شود؛ مثلاً در یک شب بارانى با یک چتر و یک چراغ قوه زیر باران روید و مطلب را مطالعه کنید و یا در یک مکان تاریخى و قدیمى، به تفکر و مطالعه در مورد مطلب مورد علاقه خود بپردازید.
۴٫ اگر امکان داشته باشد، موضوع مورد مطالعه شما با مکانى که انتخاب مىکنید، هماهنگى و سنخیت داشته باشد. این کار، به افزایش بهره ورى شما کمک بسیار مىکند. این هماهنگى، شامل ابزار و لوازم مورد نیاز نیز مىشود.
۵٫ قبل از انتخاب محل مطالعه خود، چند خصوصیت مهم و ایده آل را براى مکان مطالعه، در ذهن خود فهرست کنید تا راحتتر بتوانید آن را بیابید.
۶٫ در مکان مطالعه شما، باید راهى براى خیره شدن به دور دست وجود داشته باشد؛ زیرا توقف در مطالعه و چشم دوختن به بىنهایت، در افزایش کارآیى مطالعه بسیار سودمند است؛ حداقل گاهى به سقف اتاق خیره شوید.
۷٫ هیچ گاه مطالعه خود را به حضور در مکان خاصى مشروط نکنید؛ زیرا در این صورت بهانه اى مىیابید تا در سایر مکانها از مطالعه بگریزید. به یاد داشته باشید که در حقیقت، «مکان مطالعه، جایى است که شما هستید».
۸٫ دقت کنید که میزان نور، دماى محیط، شکل صندلى و سایر شرایط، در مکان مطالعه شما به گونهاى نباشند که شما را خواب آلوده کنند.
۹٫ تهویه خوب و اکسیژن زیاد در مکان مطالعه، شرطى حیاتى است.
روش مطالعه
۱٫ به قول آدریل جانسون، خوب کتاب خواندن را نمىتوان از خواص مادرزادى دانست. براى قرائت، بدون شک، پرورش خاصى لازم است.
۲٫ بهترین روش کتابخوانى، روشى است که خواننده در این کار بتواند زیبایىهاى چیزى را که مىخواند، دریابد و به هنگام لزوم، معایب آنها را بفهمد و این از راه پرورش و ممارست حاصل مىگردد.
۳٫ در معانى کلماتى که براى نخستین بار مىبینید، دقت کنید. بیهوده تصور نکنید که سیاق مطلب، آن معانى را براى ما کشف مىکند. همان زمان، بهترین وقت براى رفتن به سراغ فرهنگ لغت است.
۴٫ امیل فاگه، نویسنده فرانسوى، عقیده دارد که باید در خواندن کتاب استقامت داشته باشیم. استقامت، لجاجت نیست؛ بلکه نوعى بردبارى است که ذوق ما را مىپرورد و درک ما را عمیق مىکند.
۵٫ مون تنى، دانشمند شهیر فرانسوى، درباره انتخاب کتاب و روش کتابخوانى نظریه اى بسیار بدیع و زیبا دارد. یکى از این عقاید، آن است که براى وصول به عمق معناى یک کتاب خوب، باید آن را دوبار بخوانیم و با آن ارتباط دائمى داشته باشیم. یک اثر پربها، ما را مدتها سعادتمند مىسازد. ما نمىتوانیم با یک بار خواندن، به این درجه از خوشبختى برسیم؛ هر چند در این یکبار، دقت فوق العاده به کار بریم.
۶٫ همچنین وى معتقد است که اگر بخواهیم از کتابى که خوانده ایم، نظر صحیحى پیدا کنیم، باید درباره آن گفتگو کنیم. کتابهاى خوب، افق گفتگوهاى پرثمر را به روى ما مىگشایند و این، همان چیزى است که ما آن را مباحثه مىنامیم.
۷٫ در کتاب «۵۰۰ نکته درباره مطالعه» آمده است: یکى از روشهاى خوب مطالعه، استفاده از یادداشت بردارى است. فقط توجه کنید که به جاى یادداشت، رونویسى نکنید! طرحهاى گوناگون بریزید؛ نکات مهم یادداشت را برجسته تر بنویسید و اگر مطلبى را درک نمىکنید، به صورت سؤال یادداشت بردارید.
۸٫ در کتاب «روشهاى تسریع در خواندن و درک» پیشنهاد شده است که هنگام مطالعه، ابتدا خلاصه مطلب را که اغلب در ابتداى مقاله یا کتاب آمده است، بخوانید؛ سپس عنوانها و فهرست اجمالى کتاب را مطالعه کنید و بعد چند سطر از ابتداى هر عنوان را مطالعه کنید؛ زیرا مهمترین مطالب، معمولاً در همین خطوط ابتدایى هستند و سرانجام سایر توضیحات و تفاسیر کتاب را بر اطلاعات خود بیفزایید.
۹٫ از همان زمان مطالعه، براى به کار بستن آن چه مىآموزید، برنامهریزى کنید. به قول تولد، «مطالعه و عمل نکردن، مانند شخم زدن و بذر نپاشیدن است».
۱۰٫ بیکن جمله زیبایى در این باره دارد؛ «برخى کتابها را باید چشید؛ بعضى دیگر را باید بلعید و قلیلى را هم باید جوید و هضم کرد.کارآیى مطالعه
۱٫ کیفیت مطالعه را بالا ببرید؛ به روخوانى سطحى در حالت پراکندگى فکر قناعت نکنید و با مفهوم و معناى مطلب، ارتباط برقرار سازید تا آن چه را که مورد نیاز است، به خوبى درک کنید.
۲٫ حجم مطالعه، حواس شما را پرت نکند؛ مطالعه بیشتر و سریعتر، تنها بهانه اى براى بیشتر دانستن است؛ پس ابتدا آن چه را مىخواهید بدانید و بفهمید، برداشت کنید و آن گاه با کلمات «سرعت» و «بیشتر» وسوسه شوید.
۳٫ قبل از آن که از موضوع اصلى کتاب منحرف شوید و به مطلب دیگرى بپردازید، قسمتهایى را که دوست دارید به خاطر بسپارید، مشخص کنید.
۴٫ حتماً براى مطالعه خود برنامه ریزى داشته باشید. این که قصد یادداشت بردارى دارید یا خیر، در مورد چه موضوعى باید تمرکز کنید، چه سؤالاتى در ذهن دارید که در این کتاب جواب آنها را مىجویید و…، همه باید از قبل برنامه ریزى شده باشند.
۵٫ باید کتابى که مطالعه مىکنید، مختص به خود شما باشد تا به راحتى در آن علامتگذارى و نکته نویسى کنید. استفاده از مداد یا ماژیک رنگى، به شما امکان مىدهد تا در مراجعه مجدد به کتاب، بهره بیشترى ببرید؛ هر چند نباید این خطوط رنگى، استفاده شما را از سایر خطوط کتاب کاهش دهد.
۶٫ هنگام مطالعه، همواره یک قلم در دست داشته باشید؛ زیرا مطالعه، آنگاه کارآیى مطلوب مىیابد که همراه با مطالعه سؤالات، ذهن خود را با آموزه هاى کتاب تطبیق دهید و در حاشیه آن یادداشت کنید.
۷٫ میان مطالعه و سایر کارهاى خود، تعادلى به وجود آورید تا هم از خواندن خسته نشوید و هم تجربه و عمل را به بهره ورى مطالعه خود بیفزایید.
۸٫ مطالعه پراکنده، با موضوعات گوناگون و متناقض، موجب کاهش بهره ورى شما مىشود؛ سعى کنید در نوع کتابى که براى مطالعه انتخاب مىکنید، مطالعات قبلى خود را در نظر آورید تا نظم فکرى شما به هم نخورد.
۹٫ اگر بتوانید از هر کتابى که مىخوانید، نکات مهم و کلیدى آن را خلاصه بردارى کنید، بر کارآیى مطالعه شما مىافزاید. این راهکار، آنگاه ارزشمندتر مىشود که خواننده به زبان و عبارات خودش، مطالب را یادداشت کند.
۱۰٫ به یاد داشته باشید که علاقه و انگیزه، در مورد مطلبى که براى مطالعه انتخاب کرده اید، به بهره ورى شما از آن چه مىخوانید، بسیار مىافزاید.
۱۱٫ گاهى قرار دادن یک پاداشِ مشروط براى مطالعه حجم خاصى از کتاب، به هیجان و لذت مطالعه مىافزاید و نوعى اثر تشویقى بر فرد مىگذارد. این پاداشها، مىتواند دیدن یک برنامه تلویزیونى، رفتن به مکانى خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتى خوردن یک خوراکى مورد علاقه باشد؛ مشروط بر این که میزان تعیین شده، مطالعه شده باشد.
۱۲٫ رنگ کاغذ، رنگ قلم، نحوه نشستن، فاصله چشم با کتاب، نور محیط و سایر شرایط مکانى نیز در کارآیى مطالعه شما کاملاً مؤثرند.تمرکز مطالعه
دکتر خادمى در کتاب «مطالعه روشمند»، نکاتى را براى ایجاد تمرکز حواس لازم مىداند که عبارتند از:
۱٫ علاقه به موضوع مورد مطالعه، یکى از علل مهم ایجاد تمرکز و دقت در حین مطالعه است.
۲٫ هماهنگى اراده و تخیل نیز در این رابطه کارساز است؛ به عبارت دیگر، چشمان فرد بر صفحه کتاب و افکارش در حال پرواز به دور دستها نباشد.
۳٫ برخى مسائل جسمى و روحى نیز مىتوانند تمرکز فرد را بر هم بزنند؛ مانند گرسنگى، تشنگى، بیمارى، نگرانى و اضطراب.
۴٫ برخى مسائل محیطى نیز از عوامل برهم زننده تمرکزند؛ مانند سروصداى زیاد، نور زیاد یا کم، لباس نامناسب و… .
آقاى حق جو در کتاب «روشهاى تسریع در خواندن و درک»، چند نکته مهم دیگر را نیز بر این فهرست مىافزاید که عبارتند از:
۵٫ یکى از مهمترین عوامل بر هم خوردن تمرکز، عجله و شتاب است. این حالت، سطح مطالعه را کاهش مىدهد و تمرکز را بر هم مىزند.
۶٫ یکى از مسائل قابل توجه دیگر، سنگینى معده و سیرى بیش از حد است و به قول حضرت رسول اکرم صلىالله علیه وآله، «پرى معده و سیرى زیاد، به وجود آورنده حماقت است». این، همان خواندن و نفهمیدن و به عبارتى، عدم تمرکز و عدم ارتباط، با مفهوم کتاب است.
۷٫ انتخاب زمان مناسب، از عوامل ایجاد تمرکز است؛ مثلاً پس از استراحت، خصوصاً در صبحگاهان، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگى و کسالت، نامناسبترین اوقات، براى تمرکزند؛ البته در صبحگاهان، لازم است قدرى ورزش کنید تا بدن آمادگى لازم را به دست آورد.
۸٫ نظم و انضباط در نوع، ساعت و مکان مطالعه، همگى از عوامل ایجاد کننده تمرکز مىباشند.
سرعت مطالعه
۱٫ دکتر فیل ریس پیشنهاد مىکند که اگر قصد دارید سرعت مطالعه را افزایش دهید، حتماً ابتدا به فهرست کتاب نظرى دقیق بیندازید تا نسبت به موضوعات کلى کتاب آگاهى پیدا کنید.
۲٫ تند خوانى، همیشه مناسب نیست و در مطالبى که به تعمق و تأمل نیاز دارد، اصلاً نباید به کار گرفته شود.
۳٫ مغز ما همیشه تندتر از بیان ما کلمات را دریافت مىکند؛ براى افزایش سرعت، سعى کنید عادت بلند خوانى کتاب را ترک کنید.
۴٫ تمرین کنید تا به جاى درک لغت به لغت یک جمله، به درک گروهى لغات عادت کنید.
۵٫ به نظر نویسنده کتاب «تسریع در خواندن و درک»، یکى از عوامل کندخوانى، برگشت است؛ یعنى آن که فرد مرتب نگاه خود را به خطوط پیشین بر گرداند. این کار، تمرکز فرد را از میان مىبرد و وقت زیادى را تلف مىکند. هنگام مطالعه، چشم باید به طور مستقیم و به موازات صفحه حرکت کند و از پریدن به سطرهاى بالا و پایین، دورى جوید.
۶٫ کسانى که با انگشت خط مورد مطالعه را دنبال مىکنند، باید این عادت را ترک کنند؛ زیرا در تند خوانى، فقط چشم کار مىکند، نه دست و زبان.
۷٫ نویسنده کتاب «مطالعه روشمند»، بر این باور است که حتى تکان دادن سر هنگام مطالعه، از سرعت مطالعه مىکاهد؛ پس بهتر است که این گونه بگوییم: در تند خوانى، فقط چشم کار مىکند؛ نه دست، نه زبان و نه سر. براى دیدن همه صفحه کتاب، اصلاً به حرکت سر نیازى نیست؛ صفحه، خود در دامنه بینایى قرار دارد.
۸٫ وى از مشکل دیگرى به نام «خالى خوانى» نام مىبرد که عبارتست از: سرگردانى چشم در حاشیه سفید کتاب یا لابه لاى خطوط و یا هر قسمت غیر مفید صفحه. این حالت را دیدن غیر مفید نیز مىگویند و موجب کاهش سرعت مطالعه مىشود.
۹٫ حتى نوع ورق زدن نیز به صرفه جویى در وقت کمک مىکند. ورق زدن درست آن است که با دست چپ واز گوشه بالایى صفحه صورت گیرد و چند لحظه قبل از پایان صفحه، دست براى ورق زدن آماده باشد. کسانى که با دست راست و از گوشه پایینى صفحه ورق مىزنند، از سرعت و تمرکز خود مىکاهند .
۶٫ کسانى که با انگشت خط مورد مطالعه را دنبال مىکنند، باید این عادت را ترک کنند؛ زیرا در تند خوانى، فقط چشم کار مىکند، نه دست و زبان.
امروزه جزو اصول تندخوانی هست که برای عادت کردن چشم به خط کتاب و گم نکردن اون و حذف مکث های چشم، تمرینی به نام "خط بَری" انجام بشه! یعنی تا مدتی با انگشت یا خودکار خط رو دنبال کنیم!
با تشکر!